شکل جمع:
executivesصفت تفضیلی:
more executiveصفت عالی:
most executiveمدیر اجرایی، مدیر ارشد
شکل عامیانه: exec
The executive was responsible for leading the company through the crisis.
آن مدیر اجرایی مسئول هدایت شرکت در دوران بحران بود.
Most executives earn performance bonuses based on company profits.
بیشتر مدیران ارشد بر اساس سود شرکت، پاداش عملکرد دریافت میکنند.
one of the company's executives
یکی از مدیران عامل شرکت
هیئتمدیره، شورای اجرایی، کمیتهی اجرایی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The executive decided to postpone the annual conference.
شورای اجرایی تصمیم گرفت کنفرانس سالانه را به تعویق بیندازد.
All decisions must be approved by the executive before implementation.
تمام تصمیمات باید پیشاز اجرا به تأیید هیئتمدیره برسند.
اجرایی، مدیریتی، عالیرتبه، مناسب برای مدیران ارشد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
Executive decisions are often made without consulting lower-level staff.
تصمیمات اجرایی اغلب بدون مشورت با کارکنان سطوح پایینتر گرفته میشوند.
The company provided its top managers with executive cars.
شرکت برای مدیران ارشد خود خودروهای ویژهی مدیران فراهم کرد.
executive board
تابلوی اجرایی
executive director
مدیر اجرایی
اجرایی، مجریه (در ساختار حکومتی)
Executive authority in many countries lies with the prime minister or president.
در بسیاری از کشورها، قدرت اجرایی در دست نخستوزیر یا رئیسجمهور است.
The constitution separates power between the legislative, judicial, and executive branches.
قانون اساسی قدرت را میان قوای مقننه، قضائیه و مجریه تقسیم میکند.
شکل جمع executive در زبان انگلیسی executives است.
صفت تفضیلی executive در زبان انگلیسی more executive است.
صفت عالی executive در زبان انگلیسی most executive است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «executive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/executive