آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Executor

ɪɡˈzekjət̬ər ɪɡˈzekjət̬ər ɪɡˈzekjətə

توضیحات:

همچنین می‌توان از executer به‌ جای executor استفاده کرد.

معنی executor

noun

مجری، مأمور اجرا، وصی، قیم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد executor

  1. noun trustee

لغات هم‌خانواده executor

ارجاع به لغت executor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «executor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/executor

لغات نزدیک executor

پیشنهاد بهبود معانی