Businessperson

ˈbɪznəˌspərsən ˈbɪznəˌspərsən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
سوداگر، کاسب، بازرگان (بیشتر به جای businessman و businesswoman به‌کار می‌رود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد businessperson

  1. noun professional working person
    Synonyms: baron, big-time operator, big wheel, capitalist, dealer, employer, entrepreneur, executive, financier, franchiser, gray flannel suit, industrialist, manager, merchandiser, merchant, operator, organization person, small potatoes, storekeeper, suit, the bacon, tradesperson, trafficker, tycoon, wheeler-dealer

ارجاع به لغت businessperson

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «businessperson» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/businessperson

لغات نزدیک businessperson

پیشنهاد بهبود معانی