۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Storekeeper

ˈstɔːrˌkiːpər ˈstɔːˌkiːpə
آخرین به‌روزرسانی:
ذخیره در لغات برگزیده

معنی

noun
انباردار، دکان‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد storekeeper

  1. noun shopkeeper
    Synonyms:
    seller dealer vendor retailer merchant businessperson store owner salesperson proprietor grocer wholesaler entrepreneur

ارجاع به لغت storekeeper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «storekeeper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/storekeeper

لغات نزدیک storekeeper

پیشنهاد بهبود معانی