با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Seller

ˈselər ˈselə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sellers

معنی و نمونه‌جمله

  • noun countable B1
    فروشنده
    • - The seller said that the house was in excellent condition.
    • - فروشنده گفت که خانه در شرایط بسیار خوبی است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد seller

  1. noun person who gives object in exchange for money
    Synonyms: agent, auctioneer, businessperson, dealer, marketer, merchant, peddler, representative, retailer, sales help, salesperson, shopkeeper, storekeeper, trader, tradesperson, vendor
    Antonyms: buyer

ارجاع به لغت seller

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seller» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seller

لغات نزدیک seller

پیشنهاد بهبود معانی