حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین بهروزرسانی:
Selling
ˈselɪŋ
ˈselɪŋ
معنی selling
انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد selling
-
noun the occupation of sellingSynonyms:
-
verb deliver to an enemy by treacherySynonyms:Antonyms:buying
-
verb do business; offer for sale as for one's livelihoodSynonyms:dealing trading handling marketing exchanging supplying transferring delivering disposing unloading retailing vending merchandising auctioning negotiating persuading convincing contracting bargaining bartering stocking peddling hawking pushing merchanting dumping fetching hustling betraying cheatingAntonyms:
سوالهای رایج selling
گذشتهی ساده selling چی میشه؟
گذشتهی ساده selling در زبان انگلیسی sold است.
شکل سوم selling چی میشه؟
شکل سوم selling در زبان انگلیسی sold است.
سومشخص مفرد selling چی میشه؟
سومشخص مفرد selling در زبان انگلیسی sells است.
ارجاع به لغت selling
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
کپی
معنی لغت «selling» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/selling
لغات نزدیک selling
- - seller
- - seller's market
- - selling
- - selling like hot cakes
- - selling race
