امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bargaining

ˈbɑːrɡənɪŋ ˈbɑːɡənɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bargained
  • شکل سوم:

    bargained
  • سوم‌شخص مفرد:

    bargains

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
دادوستد، مذاکره به منظورِ رسیدن به توافق، چانه‌زنی، تخفیف خواستن مشتری از فروشنده و زیاده‌خواهی فروشنده از مشتری، مماکست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The bargaining theory of wages holds that wages, hours, and working conditions are determined by the relative bargaining strength of the parties to the agreement.
- بر اساس نظریه‌ی چانه‌زنی دستمزد، اجرت، ساعات کاری و شرایط کار طبق قدرت چانه‌زنی نسبی طرف‌های قرارداد تعیین می‌شود.
- bargaining table
- میز مذاکره
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bargaining

  1. noun trade
    Synonyms: transaction, haggling, trading, dealings, exchange

ارجاع به لغت bargaining

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bargaining» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bargaining

لغات نزدیک bargaining

پیشنهاد بهبود معانی