گذشتهی ساده:
bargedشکل سوم:
bargedسومشخص مفرد:
bargesوجه وصفی حال:
bargingشکل جمع:
bargesبا تنه راه خود را باز کردن، تنه زدن، هل دادن
He barged into the room and interrupted our talk.
با تنه راه خود به اتاق را باز کرد و صحبت ما را قطع کرد.
It is hard to shop in the bazaar because the people keep barging into you.
خرید در بازار سخت است؛ چون مردم مرتب به آدم تنه میزنند.
دوبه، بارج (نوعی قایق جادار معمولاً با کف مسطح که عمدتاً برای حملونقل کالا در آبراههای داخلی استفاده میشود و معمولاً با یدککش به حرکت در میآید)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The workers unloaded the heavy machinery from the barge.
کارگران ماشینآلات سنگین را از دوبه تخلیه کردند.
The barge was filled with sand and gravel for a construction project.
برای پروژهی ساختمانی بارج با شن و ماسه پر شد.
قایق فرماندهی
The flag officer stood proudly on the barge.
دریاسالار با افتخار روی قایق فرماندهی ایستاده بود.
The flag officer stepped onto the barge.
دریاسالار وارد قایق فرماندهی شد.
قایق تفریحی، قایق تشریفاتی
We rented a barge for a relaxing weekend getaway.
برای استراحت آخر هفته قایق تفریحی را اجاره کردیم.
The barge Cleopatra sat on was of gold.
قایق تفریحیای که کلئوپاترا بر آن سوار بود از طلای مزین ساخته شده بود.
We enjoyed a sunset cruise on the barge.
از گشتوگذار در غروب آفتاب روی قایق تشریفاتی لذت بردیم.
با قایق حمل کردن
Ammunitions were barged up the river.
مهمات توسط قایق به بالای رودخانه حمل میشد.
We need to barge the equipment to the construction site.
باید تجهیزات را با قایق به محل ساختوساز حمل کنیم.
در نزده وارد شدن، سر خود را پایین انداختن و داخل رفتن، مزاحم شدن، سرزده رفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «barge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/barge