با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Ark

    ɑːrk ɑːk
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      arks

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    کشتی، قایق، صندوقچه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - This bicycle must have come out of the ark.
    - این دوچرخه مال عهد دقیانوس است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ark

    1. noun (Judaism) sacred chest where the ancient Hebrews kept the two tablets containing the Ten Commandments
      Synonyms: barge, basket, boat, ark-of-the-covenant, chest, coffer, hutch, refuge, retreat, shelter, ship, vessel

    Collocations

    Idioms

    • to come out of the ark

      بسیار کهنه و قدیمی بودن (به طور تمسخر آمیز)، مال عهد دقیانوس بودن

    ارجاع به لغت ark

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ark» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ark

    لغات نزدیک ark

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی