شکل جمع:
basketsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
put (or have) all one's eggs in one basket
تنها روی یک چیز متمرکز شدن، تمام انرژی و وقت خود را صرف چیزی کردن، همهی دارایی خود را در یک کار (یا معامله) به کار گرفتن (و به مخاطره انداختن)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «basket» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/basket