Basket Case

ˈbæskətˈkeɪs ˈbɑːskɪtkeɪs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

کسی که دست و پا ندارد، بی‌دست و پا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
کسی که نتواند به‌طور عادی فعالیت کند (بیشتر به دلیل روانی)، عاجز، وامانده
خراب، ازکارافتاده، معیوب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد basket case

  1. noun nervous person
    Synonyms: a bundle of nerves, nervous wreck, ninnyhammer, spastic, spaz

ارجاع به لغت basket case

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «basket case» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/basket case

لغات نزدیک basket case

پیشنهاد بهبود معانی