فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dealings

ˈdilɪŋz ˈdilɪŋz

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural

(فعالیت‌ها یا روابطی که افراد با یکدیگر به‌ویژه در زمینه‌های مالی و کسب‌وکار دارند) معاملات، مبادلات، تبادلات، مذاکرات، ارتباطات، تعاملات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

He was accused of being involved in shady financial dealings.

او به نقش داشتن در معاملات مالی مشکوک متهم بود.

He had dealings with the police on numerous levels.

او در سطوح مختلف با پلیس در ارتباط بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dealings

  1. noun business relations
    Synonyms:
    business trade commerce transactions matters affairs concerns proceedings doings traffic intercourse sale things wires truck ropes strings irons in fire balls in air wire pulling

لغات هم‌خانواده dealings

ارجاع به لغت dealings

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dealings» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dealings

لغات نزدیک dealings

پیشنهاد بهبود معانی