با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Dumping

ˈdʌmpɪŋ ˈdʌmpɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    dumped
  • شکل سوم:

    dumped
  • سوم‌شخص مفرد:

    dumps

معنی‌ها

noun
بازارشکنی، فروش زیر قیمت تمام شده، قیمت‌شکنی، دامپینگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
رجوع شود به: dump
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dumping

  1. noun The act of getting rid of something useless or used up
    Synonyms: disposal, elimination, jettison, riddance
  2. verb Sever all ties with, usually unceremoniously or irresponsibly
    Synonyms: ditching, emptying, chucking, dropping, scrapping, shucking, expelling, flooring, transferring, exuding, discarding, junking, ejecting, rejecting, draining, depositing, holing, evacuating, unloading, discharging, unpacking, casting, beating, decking
    Antonyms: keeping, packing, saving, maintaining, filling, holding, loading
  3. verb To get rid of completely by selling, especially in quantity or at a discount
    Synonyms: unloading
  4. verb To remove the cargo or load from
    Synonyms: unloading, unlading, discharging, disburdening
  5. verb Fall abruptly
    Synonyms: plunging

ارجاع به لغت dumping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dumping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dumping

لغات نزدیک dumping

پیشنهاد بهبود معانی