امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dumping

ˈdʌmpɪŋ ˈdʌmpɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    dumped
  • شکل سوم:

    dumped
  • سوم‌شخص مفرد:

    dumps

معنی‌ها

noun
بازارشکنی، فروش زیر قیمت تمام شده، قیمت‌شکنی، دامپینگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
رجوع شود به: dump
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dumping

  1. noun The act of getting rid of something useless or used up
    Synonyms:
    disposal elimination jettison riddance
  1. verb Sever all ties with, usually unceremoniously or irresponsibly
    Synonyms:
    ditching emptying chucking dropping scrapping shucking expelling flooring transferring exuding discarding junking ejecting rejecting draining depositing holing evacuating unloading discharging unpacking casting beating decking
    Antonyms:
    keeping packing saving maintaining filling holding loading
  1. verb To get rid of completely by selling, especially in quantity or at a discount
    Synonyms:
    unloading
  1. verb To remove the cargo or load from
    Synonyms:
    unloading unlading discharging disburdening
  1. verb Fall abruptly
    Synonyms:
    plunging

ارجاع به لغت dumping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dumping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dumping

لغات نزدیک dumping

پیشنهاد بهبود معانی