با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Dumper

ˈdʌmpər ˈdʌmpə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dumpers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(انگلیسی استرالیایی) موج مردافکن (موج بزرگی که شناگر یا موج‌سوار را به‌سمت ساحل پرت می‌کند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- I prefer to avoid the dumper.
- ترجیح می‌دهم از موج مردافکن دوری کنم.
- Watch out for that dumper.
- مراقب آن موج مردافکن باش.
noun countable
انگلیسی بریتانیایی کمپرسی
- We rented a dumper.
- کمپرسی‌ای را اجاره کردیم.
- The dumper overturned on the highway.
- کمپرسی در بزرگراه واژگون شد.
noun countable
تخلیه‌کننده، دامپر (واگن)
- The dumper unloaded the freight cars.
- تخلیه‌کننده واگن‌های باری را تخلیه کرد.
- The dumper handled the unloading of the freight cars with ease.
- دامپر تخلیه‌ی واگن‌های باری را به‌راحتی انجام داد.
noun
فروپاشی، نابودی، شکست
- The economic crisis caused the country to slide into a dumper.
- بحران اقتصادی باعث شد که کشور به‌سمت فروپاشی برود.
- The company's poor decision-making led to a financial dumper.
- تصمیم‌گیری ضعیف شرکت به فروپاشی مالی منجر شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dumper

  1. noun Truck whose contents can be emptied without handling; the front end of the platform can be pneumatically raised so that the load is discharged by gravity
    Synonyms: dump-truck, tipper truck, tipper, tipper lorry, tip truck

ارجاع به لغت dumper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dumper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dumper

لغات نزدیک dumper

پیشنهاد بهبود معانی