با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Auction

ˈɑːkʃn ˈɔːkʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    auctioned
  • شکل سوم:

    auctioned
  • سوم شخص مفرد:

    auctions
  • وجه وصفی حال:

    auctioning
  • شکل جمع:

    auctions

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable C1
مزایده، حراج
- to sell by auction
- ازطریق مزایده فروختن
- put something up for auction
- چیزی را به مزایده گذاشتن
verb - transitive
به مزایده گذاشتن، به حراج گذاشتن
- government bonds will be put up to auction tomorrow.
- اسناد قرضه‌ی دولتی فردا به مزایده گذاشته می‌شود.
- she died and her furniture was auctioned.
- او مرد و اثاثیه‌اش مزایده شد.
noun
شرط‌بندی، قمار (در ورق‌بازی)
- I won a vintage watch at the auction last night.
- من در شرط‌بندی دیشب یک ساعت قدیمی برنده شدم.
- The auction lasted all night, with bidders eagerly placing their bets.
- قمار تمام شب طول کشید و پیشنهاددهندگان مشتاقانه شرط‌بندی کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد auction

  1. noun competitive sale; sale by bid
    Synonyms: bargain, jam, sell-off

Phrasal verbs

  • to auction off

    یکجا حراج کردن، به حراج گذاشتن

Collocations

  • to put up at auction

    به مزایده گذاشتن، به معرض حراج (یا مزایده) گذاشتن

ارجاع به لغت auction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «auction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/auction

لغات نزدیک auction

پیشنهاد بهبود معانی