فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Auction

ˈɑːkʃn ˈɔːkʃn

گذشته‌ی ساده:

auctioned

شکل سوم:

auctioned

سوم‌شخص مفرد:

auctions

وجه وصفی حال:

auctioning

شکل جمع:

auctions

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable C1

مزایده، حراج

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

to sell by auction

ازطریق مزایده فروختن

put something up for auction

چیزی را به مزایده گذاشتن

verb - transitive

به مزایده گذاشتن، به حراج گذاشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

government bonds will be put up to auction tomorrow.

اسناد قرضه‌ی دولتی فردا به مزایده گذاشته می‌شود.

she died and her furniture was auctioned.

او مرد و اثاثیه‌اش مزایده شد.

noun

شرط‌بندی، قمار (در ورق‌بازی)

I won a vintage watch at the auction last night.

من در شرط‌بندی دیشب یک ساعت قدیمی برنده شدم.

The auction lasted all night, with bidders eagerly placing their bets.

قمار تمام شب طول کشید و پیشنهاددهندگان مشتاقانه شرط‌بندی کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد auction

  1. noun competitive sale; sale by bid
    Synonyms:
    bargain sell-off jam

Phrasal verbs

to auction off

یکجا حراج کردن، به حراج گذاشتن

Collocations

to put up at auction

به مزایده گذاشتن، به معرض حراج (یا مزایده) گذاشتن

ارجاع به لغت auction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «auction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/auction

لغات نزدیک auction

پیشنهاد بهبود معانی