گذشتهی ساده:
auctionedشکل سوم:
auctionedسومشخص مفرد:
auctionsوجه وصفی حال:
auctioningشکل جمع:
auctionsمزایده، حراج
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
to sell by auction
ازطریق مزایده فروختن
put something up for auction
چیزی را به مزایده گذاشتن
به مزایده گذاشتن، به حراج گذاشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
government bonds will be put up to auction tomorrow.
اسناد قرضهی دولتی فردا به مزایده گذاشته میشود.
she died and her furniture was auctioned.
او مرد و اثاثیهاش مزایده شد.
شرطبندی، قمار (در ورقبازی)
I won a vintage watch at the auction last night.
من در شرطبندی دیشب یک ساعت قدیمی برنده شدم.
The auction lasted all night, with bidders eagerly placing their bets.
قمار تمام شب طول کشید و پیشنهاددهندگان مشتاقانه شرطبندی کردند.
یکجا حراج کردن، به حراج گذاشتن
به مزایده گذاشتن، به معرض حراج (یا مزایده) گذاشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «auction» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/auction