فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Merchandising

ˈmɜrːtʃndaɪzɪŋ ˈmɜːtʃndaɪzɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: merchandizing

معنی

noun
(بخشی از بازاریابی marketing که با افزایش فروش از راه آگهی و حراج و قیمت‌گذاری و آراستن فروشگاه و غیره سروکار دارد) بازارپردازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد merchandising

  1. verb engage in the trade of
    Synonyms:
    selling trading dealing handling retailing marketing distributing promoting vending peddling merchanting stocking lining
    Antonyms:
    buying
  1. noun the exchange of goods for an agreed sum of money
    Synonyms:
    selling marketing

ارجاع به لغت merchandising

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «merchandising» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/merchandising

لغات نزدیک merchandising

پیشنهاد بهبود معانی