شکل نوشتاری دیگر این لغت: merchandizing
کالاهای تبلیغاتی، محصولات جانبی (که مرتبط با فیلم، بازی و... است)
Cartoon characters are often used for merchandising in toys and school supplies.
شخصیتهای کارتونی اغلب برای عرضهی محصولات جانبی مانند اسباببازی و لوازمالتحریر استفاده میشوند.
They made more money from merchandising than from ticket sales.
آنها از طریق فروش کالاهای تبلیغاتی درآمد بیشتری نسبت به فروش بلیت داشتند.
بازاریابی، تبلیغات، بازارپردازی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Good merchandising is not just about advertising. it’s about creating an experience.
بازارپردازی خوب فقط تبلیغات نیست. بلکه مربوط به خلق تجربه است.
Merchandising at the event included giveaways, live music, and product samples.
بازاریابی در آن رویداد شامل هدیههای تبلیغاتی، موسیقی زنده و نمونهمحصول بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «merchandising» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/merchandising