فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Shopkeeper

ˈʃɑːpˌkiːpər ˈʃɒpˌkiːpə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    دکان‌دار، مغازه‌دار
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد shopkeeper

  1. noun merchant
    Synonyms: businessperson, dealer, entrepreneur, proprietor, retailer, salesperson, seller, storekeeper, store owner, vendor, wholesaler

ارجاع به لغت shopkeeper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shopkeeper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shopkeeper

لغات نزدیک shopkeeper

پیشنهاد بهبود معانی