با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Capitalist

ˈkæpət̬lɪst ˈkæpɪtl-ɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    capitalists
  • صفت تفضیلی:

    more capitalist
  • صفت عالی:

    most capitalist

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adjective countable C2
    سرمایه‌دار، سرمایه‌گرای
    • - the capitalist class
    • - طبقه‌ی سرمایه‌دار
    • - free enterprise capitalist system
    • - نظام سرمایه‌داری با رقابت آزاد
    • - Japan successfully built up a modern capitalist economy.
    • - ژاپن باموفقیت اقتصاد نوین سرمایه‌داری به‌وجود آورد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد capitalist

  1. noun person engaged in private ownership of business
    Synonyms: backer, banker, bourgeois, businessperson, entrepreneur, financier, investor, landowner, moneybags, one who signs the checks, plutocrat, the boss, the money
    Antonyms: communist

ارجاع به لغت capitalist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «capitalist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/capitalist

لغات نزدیک capitalist

پیشنهاد بهبود معانی