آخرین به‌روزرسانی:

Investor

ɪnˈvest̬ər ɪnˈvestə

شکل جمع:

investors

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

سرمایه‌گذار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The company is looking for foreign investors.

شرکت به‌دنبال سرمایه‌گذاران خارجی است.

He is a well-known investor in the technology sector.

او سرمایه‌گذاری شناخته‌شده در بخش فناوری است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد investor

  1. noun financier
    Synonyms:
    banker backer capitalist lender shareholder stockholder venture capitalist

لغات هم‌خانواده investor

ارجاع به لغت investor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «investor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/investor

لغات نزدیک investor

پیشنهاد بهبود معانی