امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Inveterate

ɪnˈvetrət ɪnˈvetrət
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
دیرینه، ریشه‌کرده، معتاد، سر‌سخت، کینه‌آمیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- an inveterate enemy
- دشمن دیرینه
- his inveterate love of alcohol
- عشق عمیق او به الکل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inveterate

  1. adjective long-standing, established
    Synonyms:
    abiding accustomed addicted chronic confirmed continuing customary deep-rooted deep-seated dyed-in-the-wool enduring entrenched fixed habitual habituated hard-core hardened inbred incorrigible incurable indurated ineradicable ingrained innate lifelong long-lasting long-lived obstinate old perennial permanent persistent persisting set settled stubborn sworn usual
    Antonyms:
    short-lived

ارجاع به لغت inveterate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inveterate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inveterate

لغات نزدیک inveterate

پیشنهاد بهبود معانی