امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Financier

    ˌfɪnənˈsɪr fəˈnænsɪə / / faɪˈnæn-
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    متخصص مالیه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    noun
    سرمایه‌دار
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد financier

    1. noun person who lends money, advises
      Synonyms:
      banker businessperson broker capitalist merchant operator entrepreneur speculator sponsor backer tycoon money lender stockbroker manipulator rich person fat cat moneybags money Santa Claus bankroller grubstaker staker person who writes the checks usurer

    ارجاع به لغت financier

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «financier» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/financier

    لغات نزدیک financier

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی