آیکن بنر

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف پاییزی «اشتراک هوش مصنوعی»

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف هوش مصنوعی

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Exec

ɪɡˈzek ɪɡˈzek

معنی exec

noun

(عامیانه) مخفف: مدیر اجرایی

noun

(عامیانه) مخفف: مدیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
abbreviation

اجرایی، مجریه

abbreviation

اجرا کننده، قیم، وصی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد exec

  1. noun The chief executive department of the United States government
    Synonyms:
    white-house
  1. noun a person having administrative or managerial authority in an organization

ارجاع به لغت exec

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exec» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exec

لغات نزدیک exec

پیشنهاد بهبود معانی