فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Exec

ɪɡˈzek ɪɡˈzek

معنی‌ها

noun

(عامیانه) مخفف: مدیر اجرایی

noun

(عامیانه) مخفف: مدیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
abbreviation

اجرایی، مجریه

abbreviation

اجرا کننده، قیم، وصی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exec

  1. noun The chief executive department of the United States government
    Synonyms:
    white-house
  1. noun a person having administrative or managerial authority in an organization
    Synonyms:
    manager administrator officer executive director official administrant

ارجاع به لغت exec

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exec» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exec

لغات نزدیک exec

پیشنهاد بهبود معانی