ناپسند داشتن، نفرت کردن از، بدخواندن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He finally came to execrate their narrowmindedness and fanaticism.
او بالأخره از کوتهفکری و تعصب آنها بیزار شد.
He began to execrate aloud.
او با صدای بلند شروع به ناسزا گفتن کرد.
Posterity will execrate his name.
آیندگان نام او را موردنفرین و سرزنش قرار خواهند داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «execrate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/execrate