فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Decision-making

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: decision making

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1

تصمیم‌گیری (به‌ویژه تصمیم‌های مهم در سازمان‌های بزرگ و دولت و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The manager's decision-making skills were put to the test during the crisis.

مهارت‌های تصمیم‌گیری مدیر در طول بحران آزموده شد.

Good decision making is a key trait of successful people.

تصمیم‌گیری خوب یکی از ویژگی‌های افراد موفق است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد decision-making

  1. noun the cognitive process of reaching a decision
    Synonyms:
    deciding

ارجاع به لغت decision-making

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «decision-making» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/decision-making

لغات نزدیک decision-making

پیشنهاد بهبود معانی