فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Higher-up
ˌhaɪərˈʌp
ˈhaɪərˈʌp
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
countable
informal
مقام ارشد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The higher-up approved the new curriculum.
مقام ارشد برنامه‌ی درسی جدید را تصویب کرد.
The higher-up in the company made the final decision on the project.
مقام ارشد شرکت تصمیم نهایی را در مورد پروژه گرفت.
مترادف و متضاد higher-up
-
noun one who stands above another in rankSynonyms:senior superior better elder superordinate
-
adverb in or to a place that is higherSynonyms:above to a higher place in a higher place
ارجاع به لغت higher-up
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «higher-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/higher-up
لغات نزدیک higher-up
- - higher criticism
- - higher education
- - higher-up
- - highest
- - highest regard