شکل جمع:
superordinatesفرادست، دستهبندی بالاتر، گروه بالاتر، طبقهبندی بالاتر
Justice is the superordinate of all laws.
عدالت، فرادست همهی قوانین است.
The superordinate of mammals includes humans, dogs, and elephants.
دستهبندی بالاتر پستانداران شامل انسانها، سگها و فیلها میشود.
دستهبندی بالاتر کلمات
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The term "vehicle" is a superordinate of words like "truck," "car," and "motorcycle."
کلمهی "وسیلهی نقلیه" دستهبندی بالاتر کلماتی مانند "کامیون"، "خودرو" و "موتورسیکلت" است.
Color serves as a superordinate, with red, blue, and green being its hyponyms.
رنگ بهعنوان دستهبندی بالاتر عمل میکند و قرمز، آبی و سبز زیرمجموعههای آن هستند.
شخص بالاتر، مافوق، ارشد، مدیر، رئیس، فرادست
The superordinate held a meeting with all subordinates to discuss the new strategy.
رئیس جلسهای با تمام زیردستان برای بحث در مورد استراتژی جدید برگزار کرد.
Effective communication between the superordinate and subordinates is crucial for team success.
ارتباط مؤثر بین ارشد و زیردستان برای موفقیت تیم بسیار مهم است.
The new superordinate implemented several changes to improve efficiency.
مدیر جدید چندین تغییر برای بهبود کارایی ایجاد کرد.
بالاتر، کلی، جامع
The superordinate idea in the project encompasses several smaller tasks that need to be completed.
ایدهی جامع در این پروژه شامل چندین کار کوچک است که باید انجام شوند.
The superordinate goal of the organization is to foster unity and productivity across all departments.
هدف بالاتر سازمان، پرورش اتحاد و بهرهوری در تمامی بخشها است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «superordinate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/superordinate