آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ مرداد ۱۴۰۴

    Shepherd

    ˈʃepərd ˈʃepəd

    شکل جمع:

    shepherds

    توضیحات:

    ترکیب کلمه‌های sheep و herder است.

    معنی shepherd | جمله با shepherd

    noun countable

    آمیزواج (مذکر) چوپان، شبان، رمه‌بان، رمه‌یار، گله‌بان

    شکل مؤنث: shepherdess

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آمیزواج

    مشاهده

    The old shepherd guided his flock to the green pasture.

    شبان پیر گله‌ی خود را به سمت مرتع سبز هدایت کرد.

    A skilled shepherd knows how to protect his sheep from danger.

    یک چوپان ماهر می‌داند که چگونه از گوسفندان خود در برابر خطر محافظت کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Every morning, the shepherd would set out before sunrise.

    هر روز صبح، چوپان قبل‌از طلوع آفتاب به راه می‌افتاد.

    verb - transitive

    (مردم) هدایت کردن، رهبری کردن، تحت هدایت خود قرار دادن، جماعتی را پشت سر خود به راه انداختن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The guide skillfully shepherded the tourists through the ancient ruins.

    راهنما به‌طرز ماهرانه‌ای گردشگران را در میان خرابه‌های باستانی هدایت می‌کرد.

    The coach shepherded the players through a challenging training regimen.

    مربی ازطریق برنامه‌ی تمرینی چالش‌برانگیزی بازیکنان را تحت هدایت خود قرار داد.

    verb - transitive

    (گله) چرانیدن، چوپانی کردن، شبانی کردن، روانه کردن

    He shepherded the flock across the field with great care.

    او با احتیاط فراوان گله را در سراسر میدان می‌چرانید.

    The farmer shepherded his sheep into the barn before the storm.

    پیش‌از طوفان، کشاورز گوسفندان خود را به‌سمت انبار روانه کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد shepherd

    1. noun a person whose job is to take care of sheep and move them from one place to another
      Synonyms:
      caretaker keeper herder guard shepherdess teacher pastor minister attendant conductor director guide leader escort pilot protector usher watcher watch lead tender herdsman sheepman sheepherder pastoralist
    1. verb to show the way to; to make a group of people move to where you want them to go, especially in a kind, helpful, and careful way
      Synonyms:
      lead guide show direct conduct escort steer usher pilot route
    1. verb to herd or tend as a shepherd
      Synonyms:
      guide

    سوال‌های رایج shepherd

    شکل جمع shepherd چی میشه؟

    شکل جمع shepherd در زبان انگلیسی shepherds است.

    ارجاع به لغت shepherd

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «shepherd» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shepherd

    لغات نزدیک shepherd

    • - shenyang
    • - sheol
    • - shepherd
    • - shepherd's check (or plaid)
    • - shepherd's pie
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.