شکل جمع:
keepersنگهبان، نگهدار، حافظ، پاسدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
God is my keeper.
خداوند نگهدار من است.
The museum keeper carefully preserved the ancient artifacts.
نگهبان موزه بهدقت از آثار باستانی محافظت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «keeper» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/keeper