شکل جمع:
sentriesنگهبان (سربازی که از مکانی محافظت میکند معمولاً با ایستادن در ورودی آن مکان)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The sentry's duty was to protect the castle.
وظیفهd نگهبان حفاظت از قلعه بود.
The sentry patrolled the perimeter of the prison.
نگهبان در اطراف زندان گشت میزد.
کشیک دادن، نگهبانی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sentry» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sentry