آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ مرداد ۱۴۰۴

    Sentinel

    ˈsentɪnl ˈsentɪnl

    معنی sentinel | جمله با sentinel

    noun verb - transitive

    کشیک، نگهبان

    noun verb - transitive

    نگهبان، قراول، دیده‌بان، کشیک، نگهبانی کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    a sentinel dog

    سگ نگهبان

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sentinel

    1. noun sentry
      Synonyms:
      guard watchman/woman keeper protector lookout picket watchperson

    سوال‌های رایج sentinel

    معنی sentinel به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «sentinel» در زبان فارسی به «نگهبان» یا «پاسبان» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «sentinel» در اصل به فردی اشاره دارد که وظیفه‌ی نگهبانی، مراقبت یا دیده‌بانی را بر عهده دارد. این نقش معمولاً در موقعیت‌هایی دیده می‌شود که امنیت، حفاظت و پیشگیری از خطرات احتمالی اهمیت ویژه‌ای دارند. در طول تاریخ، وجود یک «sentinel» برای محافظت از اردوگاه‌ها، شهرها، قصرها یا حتی کاروان‌ها نقشی حیاتی ایفا کرده است. نگهبان نه‌تنها نماد امنیت بوده، بلکه حضور او باعث ایجاد آرامش خاطر در میان مردم یا اعضای یک گروه می‌شده است.

    ریشه‌ی کاربردی این واژه را می‌توان در میدان‌های جنگ و ارتش یافت. یک «sentinel» معمولاً فردی است که در جایگاهی خاص مستقر می‌شود تا ورود یا خروج افراد را تحت نظر داشته باشد و در صورت مشاهده‌ی خطر، به دیگران هشدار دهد. وظیفه‌ی چنین نگهبانی تنها محدود به ایستادن در یک نقطه نیست، بلکه هوشیاری مداوم، توانایی تشخیص تهدیدها و واکنش سریع نیز از الزامات اصلی اوست. به همین دلیل، واژه‌ی «sentinel» در متون نظامی و تاریخی همواره جایگاه ویژه‌ای داشته است.

    اما معنای «sentinel» تنها در حوزه‌ی نظامی و امنیتی باقی نمانده است. این کلمه در حوزه‌های علمی نیز وارد شده و استعاره‌ای از نقش نگهبان یا دیده‌بان پیدا کرده است. برای مثال، در علوم پزشکی اصطلاح «sentinel node» یا «گره نگهبان» برای نخستین گره لنفاوی به کار می‌رود که نشانه‌ای از گسترش یا عدم گسترش سلول‌های سرطانی است. این نشان می‌دهد که چگونه واژه‌ای با ریشه‌ی قدیمی در نگهبانی فیزیکی، امروزه به‌طور گسترده در توصیف سازوکارهای طبیعی بدن انسان نیز استفاده می‌شود.

    در ادبیات و هنر نیز «sentinel» جایگاه ویژه‌ای دارد. نویسندگان و شاعران گاهی این واژه را به‌عنوان استعاره‌ای برای بیان مفاهیمی مانند آگاهی، بیداری یا مراقبت روحی به کار می‌برند. به‌عنوان نمونه، می‌توان تصور کرد که شاعر از «sentinel» به‌عنوان نمادی از وجدان انسان یاد کند که همواره مراقب اعمال اوست. در هنر تصویری نیز نگهبان‌ها اغلب به‌عنوان نمادی از استواری، قدرت یا مسئولیت تصویر می‌شوند که در کنار زیبایی بصری، بار معنایی سنگینی را هم منتقل می‌کنند.

    واژه‌ی «sentinel» بیش از آنکه تنها به معنای یک نگهبان باشد، به نوعی نشان‌دهنده‌ی مفهوم حفاظت، هوشیاری و مسئولیت است. این واژه ما را به یاد اهمیت داشتن افرادی یا حتی سازوکارهایی می‌اندازد که با مراقبت دائمی خود، آرامش و امنیت دیگران را تضمین می‌کنند. خواه در میدان جنگ باشد، خواه در عرصه‌ی علم یا هنر، «sentinel» نمادی است از بیداری و وظیفه‌شناسی بی‌وقفه که ارزش آن در طول تاریخ تا به امروز حفظ شده است.

    ارجاع به لغت sentinel

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sentinel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sentinel

    لغات نزدیک sentinel

    • - sentimentalization
    • - sentimentalize
    • - sentinel
    • - sentry
    • - sentry box
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.