Lookout

ˈlʊkaʊt ˈlʊk-aʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    looked out
  • سوم‌شخص مفرد:

    looks out
  • وجه وصفی حال:

    looking out
  • شکل جمع:

    lookouts

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
نگهبان، مراقب، دیده‌بان، دیده‌ور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Lookouts in their towers are watching the forest.
- نگهبانان از برج‌های خود جنگل را پاسداری می‌کنند.
- The lookout spotted the approaching storm on the horizon.
- دیده‌بان طوفان درحال نزدیک شدن را در افق دید.
noun countable
برج نگهبانی، برج دیدبانی
- The lookout is equipped with searchlights.
- برج دیدبانی به نورافکن مجهز است.
- From the highest lookout, you can see for miles in every direction.
- از بالاترین برج نگهبانی، می‌توانید کیلومترها در هر جهت ببینید.
noun countable
انگلیسی آمریکایی چشم‌انداز، دورنما، منظره، دیدگاه
- The lookout provided a stunning panoramic view of the mountains.
- چشم‌انداز منظره‌ی وسیع خیره‌کننده‌ای از کوه‌ها را داشت.
- From the lookout, you could see the entire city.
- از چشم‌انداز، می‌توانید کل شهر را ببینید.
phrase verb - intransitive
به‌دنبال چیزی یا کسی بودن
- The security guards kept a constant lookout for any suspicious activity in the area.
- ماموران امنیتی دائماً به‌دنبال هرگونه فعالیت مشکوک در منطقه بودند.
- The security guard was on the lookout for any suspicious activity near the bank.
- نگهبان به‌دنبال هرگونه فعالیت مشکوک در نزدیکی بانک بود.
phrase verb - intransitive
مراقب چیزی یا کسی بودن
- Drivers should always be on the lookout for pedestrians crossing the street.
- رانندگان باید همیشه مراقب عابران پیاده درحال عبور از خیابان باشند.
- Keep a lookout for small objects that a baby girl might swallow.
- مراقب اشیاء کوچکی باشید که ممکن است دختربچه بخورد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lookout

  1. noun guard; place from which to guard
    Synonyms: anchor, beacon, belvedere, case, catbird seat, citadel, crow’s nest, cupola, eagle eye, hawk, observance, observation, observatory, outlook, overlook, panorama, patrol, post, scene, scout, sentinel, sentry, spotter, station, surveillance, tip, tower, view, vigil, vigilance, ward, watch, watcher, watch person watchtower, weather eye

ارجاع به لغت lookout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lookout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lookout

پیشنهاد بهبود معانی