آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

    Lookout

    ˈlʊkaʊt ˈlʊk-aʊt

    گذشته‌ی ساده:

    looked out

    سوم‌شخص مفرد:

    looks out

    وجه وصفی حال:

    looking out

    شکل جمع:

    lookouts

    معنی lookout | جمله با lookout

    noun countable

    نگهبان، مراقب، دیده‌بان، دیده‌ور

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    Lookouts in their towers are watching the forest.

    نگهبانان از برج‌های خود جنگل را پاسداری می‌کنند.

    The lookout spotted the approaching storm on the horizon.

    دیده‌بان طوفان درحال نزدیک شدن را در افق دید.

    noun countable

    برج نگهبانی، برج دیدبانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    The lookout is equipped with searchlights.

    برج دیدبانی به نورافکن مجهز است.

    From the highest lookout, you can see for miles in every direction.

    از بالاترین برج نگهبانی، می‌توانید کیلومترها در هر جهت ببینید.

    noun countable

    انگلیسی آمریکایی چشم‌انداز، دورنما، منظره، دیدگاه

    The lookout provided a stunning panoramic view of the mountains.

    چشم‌انداز منظره‌ی وسیع خیره‌کننده‌ای از کوه‌ها را داشت.

    From the lookout, you could see the entire city.

    از چشم‌انداز، می‌توانید کل شهر را ببینید.

    phrase verb - intransitive

    به‌دنبال چیزی یا کسی بودن

    The security guards kept a constant lookout for any suspicious activity in the area.

    ماموران امنیتی دائماً به‌دنبال هرگونه فعالیت مشکوک در منطقه بودند.

    The security guard was on the lookout for any suspicious activity near the bank.

    نگهبان به‌دنبال هرگونه فعالیت مشکوک در نزدیکی بانک بود.

    phrase verb - intransitive

    مراقب چیزی یا کسی بودن

    Drivers should always be on the lookout for pedestrians crossing the street.

    رانندگان باید همیشه مراقب عابران پیاده درحال عبور از خیابان باشند.

    Keep a lookout for small objects that a baby girl might swallow.

    مراقب اشیاء کوچکی باشید که ممکن است دختربچه بخورد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد lookout

    1. noun guard; place from which to guard
      Synonyms:
      guard watch post station watcher sentry sentinel patrol vigil view outlook spotter tower beacon observance observation surveillance vigilance ward scene tip case hawk scout anchor panorama overlook weather eye eagle eye belvedere citadel crow’s nest cupola watchtower watch person observatory catbird seat

    سوال‌های رایج lookout

    گذشته‌ی ساده lookout چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده lookout در زبان انگلیسی looked out است.

    شکل جمع lookout چی میشه؟

    شکل جمع lookout در زبان انگلیسی lookouts است.

    وجه وصفی حال lookout چی میشه؟

    وجه وصفی حال lookout در زبان انگلیسی looking out است.

    سوم‌شخص مفرد lookout چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد lookout در زبان انگلیسی looks out است.

    ارجاع به لغت lookout

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «lookout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lookout

    لغات نزدیک lookout

    • - looker-on
    • - looking glass
    • - lookout
    • - looks like rain
    • - looks like something the cat brought in (or dragged in)
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    motivator move forward move house multitude playfulness playlist plight pls poesy poignant permission perplexity persecution personal personally پنبه مرفه شست هل دادن آپدیت امضا املا ارتقا انشا انشعاب منشعب گله گزار گله‌گزاری شماره گذاری کردن علامت‌گذار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.