فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Citadel

ˈsɪtədl / / -del ˈsɪtədl / / -del ˈsɪtədl / / -del ˈsɪtədl / / -del

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

ارگ، دژ، قلعه نظامی، سنگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

On the hills adjoining Kerman there is a citadel from the Sassanid period.

در تپه‌های کرمان یک دژ عهد ساسانی وجود دارد.

Finally my book was printed and I entered into the citadel of publishing.

بالأخره کتابم چاپ شد و به قلعه‌ی انتشارات راه یافتم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The university is the greatest citadel of civilization.

دانشگاه بزرگترین سنگر تمدن است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد citadel

  1. noun top, tower
    Synonyms:
    fort fortress stronghold castle keep fastness fortification redoubt bastion blockhouse manor

ارجاع به لغت citadel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «citadel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/citadel

لغات نزدیک citadel

پیشنهاد بهبود معانی