فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Citadel

ˈsɪtədl / / -del ˈsɪtədl / / -del ˈsɪtədl / / -del ˈsɪtədl / / -del
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    ارگ، دژ، قلعه نظامی، سنگر
    • - On the hills adjoining Kerman there is a citadel from the Sassanid period.
    • - در تپه‌های کرمان یک دژ عهد ساسانی وجود دارد.
    • - Finally my book was printed and I entered into the citadel of publishing.
    • - بالأخره کتابم چاپ شد و به قلعه‌ی انتشارات راه یافتم.
    • - The university is the greatest citadel of civilization.
    • - دانشگاه بزرگترین سنگر تمدن است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد citadel

  1. noun top, tower
    Synonyms: bastion, blockhouse, castle, fastness, fort, fortification, fortress, keep, manor, redoubt, stronghold

ارجاع به لغت citadel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «citadel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/citadel

لغات نزدیک citadel

پیشنهاد بهبود معانی