آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ آذر ۱۴۰۳

    Anchor

    ˈæŋkər ˈæŋkə

    گذشته‌ی ساده:

    anchored

    شکل سوم:

    anchored

    سوم‌شخص مفرد:

    anchors

    وجه وصفی حال:

    anchoring

    شکل جمع:

    anchors

    معنی anchor | جمله با anchor

    noun countable C2

    لنگر، لنگر کشتی

    anchor, لنگر، لنگر کشتی

    We dropped the anchor and stopped.

    لنگر را انداختیم و توقف کردیم.

    An anchor is a device, normally made of metal.

    لنگر کشتی، وسیله‌ای است که معمولاً از فلز ساخته می‌شود.

    noun countable

    (کسی یا چیزی که قوی و قابل اعتماد است و سبب می‌شود که مردم احساس امنیت و اعتماد‌به‌نفس کنند) حمایت‌کننده، تکیه‌گاه، حامی، پشتیبان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    She was my anchor.

    او تکیه‌گاه من بود.

    This treaty has been called the anchor of their foreign policy.

    این معاهده را حامی سیاست خارجی خود نامیده‌اند.

    noun countable

    گوینده‌ی خبر، اخبارگو

    local news anchors

    گویندگان خبر محلی

    a TV news anchor

    اخبارگوی تلویزیون

    noun countable

    ورزش (عضو تیم مانند تیم دو که به‌عنوان نفر آخر مسابقه می‌دهد) نفر آخر، عقب‌دار

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    the anchor in the relay

    نفر آخر تیم در مسابقه دو امدادی

    US relay legend Jenny Thompson was anchor of the 400-metre freestyle final.

    جنی تامپسون، اسطوره‌ی دو امدادی آمریکا، عقب‌دار تیم در فینال ۴۰۰ متر آزاد بود.

    verb - transitive verb - intransitive

    لنگر انداختن، با لنگر بستن یا نگاه داشتن، محکم کردن، بستن

    He anchored his ship in a shallow bay.

    او با کشتی خود در خلیج کم‌عمق لنگر انداخت.

    We anchored the wheelchair to the trunk of a tree.

    ویلچر را به تنه‌ی درخت بستیم.

    verb - transitive

    خبر گفتن، اخبارگویی کردن

    Dan Rather anchored the newscast.

    دان راتر اخبار را خواند.

    She will anchor the new morning news show.

    او در برنامه‌ی جدید صبحگاهی، اخبار را خواهد خواند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد anchor

    1. noun something used to hold another thing securely
      Synonyms:
      support hold security protection defense safeguard grip fastener hook stay pillar comfort mooring staff foothold mainstay ballast bower grapnel grappling iron kedge mud hook
    1. verb hold, be held securely
      Synonyms:
      fix secure attach fasten tie moor dock tie up stay catch berth make port drop plant imbed
      Antonyms:
      detach loosen unfasten let go

    Collocations

    at anchor

    (کشتی) لنگر انداخته، در لنگرگاه

    drag anchor

    1- (به واسطه‌ی گیر نکردن لنگر) دست‌خوش امواج بودن، از جای خود حرکت کردن، ثابت نبودن 2- پسروی کردن، ناکام شدن، لغزیدن

    drop (or cast) anchor

    (کشتی) لنگر انداختن، پهلو گرفتن، در جایی ساکن شدن، رحل اقامت افکندن

    ride at anchor

    (کشتی) لنگر انداختن و در جای خود ثابت بودن

    لنگر انداخته شناور بودن

    weigh anchor

    (کشتی) لنگر برداشتن، عزیمت کردن

    لنگر کشیدن، لنگر برداشتن

    سوال‌های رایج anchor

    معنی anchor به فارسی چی میشه؟

    کلمه "anchor" در زبان انگلیسی به معنای "لنگر" است و کاربردهای مختلفی در زمینه‌های گوناگون دارد. در زیر به توضیح معانی و نکات جالب مربوط به این کلمه می‌پردازیم.

    ۱. معانی اصلی "anchor"

    - لنگر (دریا): در معنای اصلی، "anchor" به شیء سنگینی اطلاق می‌شود که به کشتی‌ها و قایق‌ها کمک می‌کند تا در محل خود ثابت بمانند. این لنگر معمولاً از فلز ساخته شده و با زنجیری به کشتی متصل می‌شود. لنگر به دریا اجازه می‌دهد که کشتی در برابر جریان آب و باد حرکت نکند.

    - محل ثابت: در زبان عامیانه، "anchor" به معنای یک نقطه ثابت یا مرجع است که می‌تواند به افراد کمک کند تا در شرایط ناامن و متلاطم، ثبات خود را حفظ کنند.

    ۲. کاربردهای غیرمستقیم

    - در رسانه و خبر: در زمینه‌های خبری، "anchor" به مجری یا خبرنگار اصلی یک برنامه خبری اطلاق می‌شود. این شخص مسئولیت ارائه اخبار و حفظ نظم در برنامه را بر عهده دارد.

    - در روانشناسی: مفهوم "anchor" به تکنیک‌های یادآوری و تثبیت احساسات اشاره دارد. به عنوان مثال، ممکن است یک فرد با استفاده از یک شیء خاص (مانند یک عکس یا موسیقی) احساسات یا خاطرات خاصی را به یاد آورد.

    ۳. نکات جالب

    - تاریخچه: استفاده از لنگر به عنوان وسیله‌ای برای ثابت نگه‌داشتن کشتی‌ها به تاریخ باستان برمی‌گردد. باستان‌شناسان یافته‌های زیادی از لنگرهای قدیمی در سواحل مختلف دنیا کشف کرده‌اند.

    - سمبولیسم: لنگر به عنوان نمادی از ثبات و امنیت در فرهنگ‌های مختلف شناخته می‌شود. به عنوان مثال، در هنر و ادبیات، لنگر به عنوان نمادی از امید و پایداری به کار می‌رود.

    - تکنیک‌های انکرینگ در روانشناسی: در روانشناسی، تکنیک انکرینگ (Anchoring) به فرآیند روانی اشاره دارد که در آن مردم به یک نقطه مرجع (مانند عدد یا احساس) وابسته می‌شوند و تصمیمات خود را بر اساس آن می‌سازند. این تکنیک در بازاریابی و تبلیغات نیز به کار می‌رود.

    ۴. استفاده در زبان روزمره

    در زبان روزمره، "anchor" می‌تواند به معنای یک نقطه قوت یا منبع اطمینان نیز به کار رود. به عنوان مثال، ممکن است کسی بگوید: "دوست خوبم همیشه برایم یک لنگر است." این جمله به معنای آن است که آن دوست در زمان‌های دشوار به او کمک می‌کند و او را حمایت می‌کند.

    گذشته‌ی ساده anchor چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده anchor در زبان انگلیسی anchored است.

    شکل سوم anchor چی میشه؟

    شکل سوم anchor در زبان انگلیسی anchored است.

    شکل جمع anchor چی میشه؟

    شکل جمع anchor در زبان انگلیسی anchors است.

    وجه وصفی حال anchor چی میشه؟

    وجه وصفی حال anchor در زبان انگلیسی anchoring است.

    سوم‌شخص مفرد anchor چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد anchor در زبان انگلیسی anchors است.

    ارجاع به لغت anchor

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «anchor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/anchor

    لغات نزدیک anchor

    • - ancestry
    • - anchises
    • - anchor
    • - anchor ice
    • - anchor text
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.