گذشتهی ساده:
mooredشکل سوم:
mooredسومشخص مفرد:
moors(کشتی) مهارسازی، لنگراندازی، بستن به اسکله
طناب و زنجیر و غیره که با آن کشتی به اسکله بسته میشود، مهارگان، اسباب مهار، بستافزار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(جمع) جایگاه مهار کشتی، مهارگاه
(مجازی - بهطور معمول جمع) وابستگیهای فکری و عاطفی
Modern man has been torn from his spiritual moorings.
انسان امروزی از وابستگیهای روحی خود منفک شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mooring» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mooring