آخرین به‌روزرسانی:

Mooring

ˈmʊrɪŋ ˈmʊərɪŋ

گذشته‌ی ساده:

moored

شکل سوم:

moored

سوم‌شخص مفرد:

moors

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun

(کشتی) مهارسازی، لنگراندازی، بستن به اسکله

noun

طناب و زنجیر و غیره که با آن کشتی به اسکله بسته می‌شود، مهارگان، اسباب مهار، بست‌افزار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
noun

(جمع) جایگاه مهار کشتی، مهارگاه

noun

(مجازی - به‌طور معمول جمع) وابستگی‌های فکری و عاطفی

Modern man has been torn from his spiritual moorings.

انسان امروزی از وابستگی‌های روحی خود منفک شده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mooring

  1. noun landing
    Synonyms:
    dock harbor port pier berth wharf station anchorage

ارجاع به لغت mooring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mooring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mooring

لغات نزدیک mooring

پیشنهاد بهبود معانی