با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Mooring

ˈmʊrɪŋ ˈmʊərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    moored
  • شکل سوم:

    moored
  • سوم‌شخص مفرد:

    moors

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun
(کشتی) مهارسازی، لنگراندازی، بستن به اسکله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
noun
طناب و زنجیر و غیره که با آن کشتی به اسکله بسته می‌شود، مهارگان، اسباب مهار، بست‌افزار
noun
(جمع) جایگاه مهار کشتی، مهارگاه
noun
(مجازی - به‌طور معمول جمع) وابستگی‌های فکری و عاطفی
- Modern man has been torn from his spiritual moorings.
- انسان امروزی از وابستگی‌های روحی خود منفک شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mooring

  1. noun landing
    Synonyms: anchorage, berth, dock, harbor, marina, pier, port, station, wharf

ارجاع به لغت mooring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mooring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mooring

لغات نزدیک mooring

پیشنهاد بهبود معانی