Wharf

wɔːrf wɔːf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    wharves

معنی

noun verb - transitive
اسکله، جتی، بارانداز، لنگرگاه ساحل رودخانه با اسکله یا دیوار، محکم مهار کردن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wharf

  1. noun boat storage
    Synonyms:
    dock landing jetty pier quay slip berth landing stage breakwater levee

ارجاع به لغت wharf

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wharf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wharf

لغات نزدیک wharf

پیشنهاد بهبود معانی