فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Wharf

wɔːrf wɔːf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    wharves

معنی

  • noun verb - transitive
    اسکله، جتی، بارانداز، لنگرگاه ساحل رودخانه با اسکله یا دیوار، محکم مهار کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد wharf

  1. noun boat storage
    Synonyms: berth, breakwater, dock, jetty, landing, landing stage, levee, pier, quay, slip

ارجاع به لغت wharf

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wharf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wharf

لغات نزدیک wharf

پیشنهاد بهبود معانی