گذشتهی ساده:
landedشکل سوم:
landedسومشخص مفرد:
landsشکل جمع:
landingsپهلوگیری، رسیدن به خشکی (کشتی و قایق)، فرود (هواپیما و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
forced landing
فرود اجباری
The ship's landing on the shore was met with cheers from the awaiting crowd.
جمعیت منتظر پس از پهلوگیری کشتی به تشویق پرداختند.
parachute landing
فرود با چتر نجات
معماری پاگرد (ساختمان)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I sat down on the landing to catch my breath after climbing up the stairs.
بعد از بالا رفتن از پلهها روی پاگرد نشستم تا نفسم تازه شود.
When she reached the landing, she paused to catch her breath.
وقتی که به پاگردان رسید، مکث کرد تا نفس تازه کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «landing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/landing