فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Whang

ˈwæŋ wæŋ

معنی

noun verb - transitive adverb

تسمه، ضربه، ضربت، صدای برخورد دو جسم، قسمت، سهم، با صدای بلند زدن، کوبیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whang

  1. noun the act of hitting vigorously
    Synonyms:
    hit knock whack rap

ارجاع به لغت whang

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whang» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whang

لغات نزدیک whang

پیشنهاد بهبود معانی