جای پا، زیر پایی، جای ثابت، پایگاه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to establish a foothold
جای پا باز کردن
The guerrillas gained a firm foothold in the slums.
چریکها در محلههای فقیرنشین جای پای محکمی باز کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «foothold» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/foothold