آخرین به‌روزرسانی:

Toehold

ˈtoʊhoʊld ˈtəʊhəʊld

شکل جمع:

toeholds

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جای پا (محل استقرار پنجه‌ی پا در کوهنوردی)

He found a toehold just big enough to support his weight.

او جای پایی پیدا کرد که به اندازه‌ی کافی بزرگ بود تا وزنش را تحمل کند.

Without a good toehold, climbing this wall is very difficult.

بدون جای پای خوب، بالا رفتن از این دیوار بسیار سخت است.

noun countable

نقطه‌ی شروع خوب، پایه‌ی قوی، موقعیت اولیه‌‌ی مطمئن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Securing a toehold in this sector will open up many new opportunities.

داشتن موقعیت اولیه‌ی مطمئن در این بخش، فرصت‌های جدید زیادی را فراهم می‌کند.

He’s trying to gain a toehold in the competitive tech industry.

او تلاش می‌کند در صنعت فناوری رقابتی نقطه‌ی شروع خوبی پیدا کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He was hoping his brother would give him a toehold in the export business.

امیدوار بود که برادرش در کار صادرات به او مجال بدهد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت toehold

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «toehold» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/toehold

لغات نزدیک toehold

پیشنهاد بهبود معانی