فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Toehold

ˈtoʊhoʊld ˈtəʊhəʊld
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    (در کوهنوردی) محل استقرار پنجه پا، جای پا، نفوذ کم
    • - He was hoping his brother would give him a toehold in the export business.
    • - امیدوار بود که برادرش در کار صادرات به او مجال بدهد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت toehold

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «toehold» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/toehold

لغات نزدیک toehold

پیشنهاد بهبود معانی