شکل جمع:
toenailsناخن پا
His toenail was infected and required medical attention.
ناخن پای او عفونت کرده بود و نیاز به مراقبت پزشکی داشت.
The athlete lost his toenail during a rigorous training session.
این ورزشکار در یک جلسه تمرینی سخت ناخن پای خود را از دست داد.
با میخ کوبیدن، با میخ متصل کردن، میخ را کج کوبیدن، یک وری کوبیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The carpenter toenalled the boards together for extra strength.
نجار برای استحکام بیشتر، میخ را به تختهها کوبید.
The artist toenalled the canvas to the stretcher bars to secure it.
هنرمند بوم را به تخته با میخ متصل کرد تا محکم شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «toenail» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/toenail