شکل جمع:
toesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(عامیانه) هشیار، (فکراً یا جسماً) آماده، گوشبهزنگ
step (or tread) on someone's toes
پا روی پای کسی گذاشتن، به حقوق کسی تجاوز کردن، پاپی شدن
(معمولاً علیرغم میل و خواستهی باطنی) تابع دستورات بودن، فرمانبرداری کردن، سربهراه بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «toe» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/toe