با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Observatory

əbˈzɜːrvətɔːri əbˈzɜːvətri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    observatories

معنی

noun
رصدخانه، زیچ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد observatory

  1. noun A high structure or place commanding a wide view
    Synonyms: lookout, watchtower, tower, catbird-seat, observation-post, outlook, beacon, overlook, observation tower, coelostat, coronograph, lookout station, planetarium, coronagraph, refractor, spectroheliograph

ارجاع به لغت observatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «observatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/observatory

لغات نزدیک observatory

پیشنهاد بهبود معانی