با دقت، موشکافانه، با تیزبینی، هشیارانه، با توجه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The detective studied the crime scene observantly.
کارآگاه با تیزبینی صحنهی جرم را بررسی کرد.
She listened observantly to the manager's instructions.
او با دقت به دستورالعملهای مدیر گوش داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «observantly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/observantly