گذشتهی ساده:
guardedشکل سوم:
guardedسومشخص مفرد:
guardsوجه وصفی حال:
guardingشکل جمع:
guardsنگهبان، پاسدار، پاسبان، پاسگان، مستحفظ، گارد، احتیاط،نرده روی عرشه کشتی، نرده حفاظتی، پناه، حائل،حالت آماده باش در شمشیربازی و مشتزنی و امثال آن، نگاه داشتن، محافظت کردن، نگهبانی کردن، پاییدن
نگهبان، پاسدار، پاسداری کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
revolutionary guards
پاسداران انقلاب
Two guards guarded the treasure.
دو نگهبان از گنجینه محافظت میکردند.
shinguard
حفاظ ساق پا، ساقپوش
color guard
گارد پرچم
you must guard against any kind of addiction
تو باید از هرگونه اعتیاد پرهیز کنی
When he attacked, I was off guard.
وقتی بهمن حمله کرد، غافلگیر شدم.
We must guard against treason.
باید در مقابل خیانت هشیار باشیم.
Two soldiers stood guard on either side.
در هر طرف دو سرباز پاس میدادند.
هشیار بودن، مواظب بودن، غفلت نکردن
گارد احترام
پاس دادن، نگهبانی کردن، کشیک دادن
مواظب بودن، پاییدن، آماده و هوشیار بودن
غافل شدن، مهیا نبودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «guard» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/guard