آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Guard

    ɡɑːrd ɡɑːd

    گذشته‌ی ساده:

    guarded

    شکل سوم:

    guarded

    سوم‌شخص مفرد:

    guards

    وجه وصفی حال:

    guarding

    شکل جمع:

    guards

    معنی guard | جمله با guard

    noun verb - transitive verb - intransitive adverb B1

    نگهبان، پاسدار، پاسبان، پاسگان، مستحفظ، گارد، احتیاط،نرده روی عرشه کشتی، نرده حفاظتی، پناه، حائل،حالت آماده باش در شمشیر‌بازی و مشت‌زنی و امثال آن، نگاه داشتن، محافظت کردن، نگهبانی کردن، پاییدن

    noun verb - transitive verb - intransitive adverb

    نگهبان، پاسدار، پاسداری کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    revolutionary guards

    پاسداران انقلاب

    Two guards guarded the treasure.

    دو نگهبان از گنجینه محافظت می‌کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    shinguard

    حفاظ ساق پا، ساق‌پوش

    color guard

    گارد پرچم

    you must guard against any kind of addiction

    تو باید از هر‌گونه اعتیاد پرهیز کنی

    When he attacked, I was off guard.

    وقتی بهمن حمله کرد، غافلگیر شدم.

    We must guard against treason.

    باید در مقابل خیانت هشیار باشیم.

    Two soldiers stood guard on either side.

    در هر طرف دو سرباز پاس می‌دادند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد guard

    1. noun protector
      Synonyms:
      guardian defender warden escort custodian sentry sentinel watch shepherd shield chaperone chaperon lookout bouncer watchperson picket convoyer chaser
    1. noun defense
      Synonyms:
      protection shield security safeguard buffer screen armor armament bulwark rampart ward aegis pad
    1. verb protect, watch
      Synonyms:
      defend save keep cover shield secure watch look after attend mind escort preserve supervise oversee observe conduct patrol screen shelter tend safeguard police fend convoy chaperon see after keep an eye on shepherd baby-sit keep in view chaperone ride shotgun for keep under surveillance bulwark shotgun cover up superintend stonewall
      Antonyms:
      ignore neglect disregard forget

    Phrasal verbs

    guard against

    هشیار بودن، مواظب بودن، غفلت نکردن

    Collocations

    honor guard

    گارد احترام

    stand guard

    پاس دادن، نگهبانی کردن، کشیک دادن

    Idioms

    be on one's guard

    مواظب بودن، پاییدن، آماده و هوشیار بودن

    be off (one's) guard

    غافل شدن، مهیا نبودن

    سوال‌های رایج guard

    گذشته‌ی ساده guard چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده guard در زبان انگلیسی guarded است.

    شکل سوم guard چی میشه؟

    شکل سوم guard در زبان انگلیسی guarded است.

    شکل جمع guard چی میشه؟

    شکل جمع guard در زبان انگلیسی guards است.

    وجه وصفی حال guard چی میشه؟

    وجه وصفی حال guard در زبان انگلیسی guarding است.

    سوم‌شخص مفرد guard چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد guard در زبان انگلیسی guards است.

    ارجاع به لغت guard

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «guard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/guard

    لغات نزدیک guard

    • - guarantor
    • - guaranty
    • - guard
    • - guard against
    • - guard band
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming وزغ عبرت کایاک عاج کره‌خر کوکائین کیکاووس گرگ‌ومیش انبردست عنبر نهنگ عنبر غر زدن غرغرو غالب مغلوب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.