فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Stonewall

ˌstoʊnˈwɒːl ˌstəʊnˈwɔːl ˌstəʊnˈwɔːl

معنی‌ها

verb - intransitive verb - transitive

(به‌ویژه در پارلمان یا مذاکره) جلو بحث و مذاکره را گرفتن، چوب لای چرخ گذاشتن، (با استفاده از حق صحبت نامحدود) جلو تصویب چیزی را گرفتن، کارشکنی کردن

verb - intransitive verb - transitive

(عامیانه - به‌ویژه در بازپرسی و غیره) همکاری نکردن، پاسخ ندادن، اطلاعات خود را افشا نکردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
verb - intransitive verb - transitive

مانع ایجاد کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stonewall

  1. verb
    Synonyms:
    resist stall rebuff filibuster

ارجاع به لغت stonewall

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stonewall» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stonewall

لغات نزدیک stonewall

پیشنهاد بهبود معانی