امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Stonewall

ˌstoʊnˈwɒːl ˌstəʊnˈwɔːl ˌstəʊnˈwɔːl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

verb - intransitive verb - transitive
(به‌ویژه در پارلمان یا مذاکره) جلو بحث و مذاکره را گرفتن، چوب لای چرخ گذاشتن، (با استفاده از حق صحبت نامحدود) جلو تصویب چیزی را گرفتن، کارشکنی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
verb - intransitive verb - transitive
(عامیانه - به‌ویژه در بازپرسی و غیره) همکاری نکردن، پاسخ ندادن، اطلاعات خود را افشا نکردن
verb - intransitive verb - transitive
مانع ایجاد کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stonewall

  1. verb
    Synonyms: filibuster, rebuff, resist, stall

ارجاع به لغت stonewall

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stonewall» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stonewall

لغات نزدیک stonewall

پیشنهاد بهبود معانی