آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Rebuff

rɪˈbʌf rɪˈbʌf

معنی rebuff | جمله با rebuff

noun verb - transitive

جلوگیری کردن، رد کردن، منع، رد، دفع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Javad rebuffed our invitation.

جواد دعوت ما را رد کرد.

They rebuffed the enemy attack.

آنان حمله‌ی دشمن را دفع کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rebuff

ارجاع به لغت rebuff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rebuff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rebuff

لغات نزدیک rebuff

پیشنهاد بهبود معانی