با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Brushoff

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    (عامیانه) مرخص کردن (به‌طور غیرمترقبه و زننده)، دست به سر کردن، از شر کسی راحت شدن
    • - to give someone the brushoff
    • - به کسی بی‌محلی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت brushoff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brushoff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brushoff

لغات نزدیک brushoff

پیشنهاد بهبود معانی