فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Brushoff

معنی و نمونه‌جمله

noun

(عامیانه) مرخص کردن (به‌طور غیرمترقبه و زننده)، دست به سر کردن، از شر کسی راحت شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

to give someone the brushoff

به کسی بی‌محلی کردن

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت brushoff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brushoff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brushoff

لغات نزدیک brushoff

پیشنهاد بهبود معانی