۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Brushed

brʌʃt brʌʃt

سوم‌شخص مفرد:

brushes

وجه وصفی حال:

brushing

معنی

adjective

(درمورد برخی پارچه‌ها و چرم‌ها) برس خورده به‌طوری که کرک یا خواب آن شق و براق باشد، شانه‌خورده (به‌طوری که پرزدار شده باشد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brushed

  1. verb to touch lightly
    Synonyms:
    touched grazed
  1. verb sweep across or over
    Synonyms:
    swept wiped cleaned rubbed touched grazed skimmed kissed combed painted groomed whisked flicked shaven encountered scuffled clashed fought frayed
  1. adjective (of fabrics) having soft nap produced by brushing
    Synonyms:
    napped fleecy

سوال‌های رایج brushed

وجه وصفی حال brushed چی میشه؟

وجه وصفی حال brushed در زبان انگلیسی brushing است.

سوم‌شخص مفرد brushed چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد brushed در زبان انگلیسی brushes است.

ارجاع به لغت brushed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brushed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brushed

لغات نزدیک brushed

پیشنهاد بهبود معانی