گذشتهی ساده:
turned downشکل سوم:
turned downسومشخص مفرد:
turns downوجه وصفی حال:
turning downرد کردن، نپذیرفتن، امتناع کردن، قبول نکردن، دست رد زدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
The university turned down his application due to insufficient qualifications.
دانشگاه درخواست او را بهدلیل نداشتن شرایط کافی رد کرد.
They turned down the offer since the payment was too low.
آنها پیشنهاد را قبول نکردند چون دستمزد خیلی پایین بود.
اقتصاد دچار رکود شدن، نزول کردن، کاهش یافتن، افت کردن، کساد شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As the job market turns down, graduates find it harder to get employment.
با رکود بازار کار، فارغالتحصیلان سختتر میتوانند شغلی پیدا کنند.
Investment usually falls when global markets turn down.
وقتی بازارهای جهانی افت میکنند، معمولاً سرمایهگذاری کاهش مییابد.
کم کردن، کاهش دادن، پایین آوردن، ضعیف کردن (تلویزیون و غیره)
Turn down the brightness of the screen to save battery.
روشنایی صفحه را پایین بیاور تا باتری ذخیره شود.
The music was so loud that I had to ask the DJ to turn it down.
موزیک آنقدر بلند بود که مجبور شدم از دیجی بخواهم آن را کم کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «turn down» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/turn-down