گذشتهی ساده:
convoyedشکل سوم:
convoyedسومشخص مفرد:
convoysوجه وصفی حال:
convoyingشکل جمع:
convoysقافله، کاروان، بدرقه، همراه رفتن، بدرقه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was convoyed by secret service agents.
مأمورین پلیس مخفی او را همراهی میکردند.
Tankers convoyed by destroyers.
کشتیهای نفتکش که توسط ناوشکنها بدرقه میشدند.
The trucks moved in a convoy.
کامیونها با هم حرکت میکردند.
a convoy of tanks and armored vehicles
ستون تانک و خودروهای زرهپوش
a convoy of freighters and cruisers
کاروانی از کشتیهای باری و رزمناوها
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «convoy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/convoy